کد مطلب:5321 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:208

زور و شمشیر یا صلح و امنیّت؟
آیا اصل حاكم در روابط خارجی اسلام، اصل «زور و شمشیر» است یا «صلح و امنیت»؟

دین اسلام، بی نظیرترین دین و آیینی است كه در فرصتی كوتاه، جهان را فراگرفت، تا آن جا كه سی سال پس از رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله، در قلوب میلیون ها انسان جای گرفت.

موفقیّت چشم گیر اسلام بر ذهن بشریّت، سبب بروز این اتهام شد كه اسلام به وسیله شمشیر گسترش یافت.

این در حالی است كه هنگام ورود پیامبرصلی الله علیه وآله به مدینه، دو قبیله اوس و خزرج سال ها درگیر ستیزی مرگبار بودند.

پیامبرصلی الله علیه وآله برای حلّ كینه های كهنه قبیله ای، داورانی را معیّن نمود و تمایز بین اوس و خزرج را از بین برد و بذر رابطه صمیمانه را در قلب های مؤمنان افشاند و آیه شریفه «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَالَّذِینَ هَادُواْ وَالصَّابِؤُونَ وَالنَّصَارَی مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وعَمِلَ صَالِحًا فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ» [1] را اصلی برای امنیّت اقوام یهودی، صائبی، مسیحی و هر كسی كه به خدا و قیامت ایمان داشته و به حق عمل كرده باشد قرار داد، تا از چیزی نگران نباشند.

به مردمانی كه هواخواه بدترین نوع كفر بودند، به نژادی كه قتل و خون ریزی، طبیعت ثانوی آن شده بود، اخلاص، حقیقت، خویشتن داری، احسان و عشق به همنوع را آموخت.

پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: كسی كه دست از انتقام بردارد، خداوند گذشت او را جبران خواهد كرد و مرتب به قوم خویش گوشزد می نمود كه: «مَن یَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً یَكُن لَّهُ نَصِیبٌ مِّنْهَا وَمَن یَشْفَعْ شَفَاعَةً سَیِّئَةً یَكُن لَّهُ كِفْلٌ مِّنْهَا...» [2] ؛ هر كس كه واسطه و منشأ كاری نیكو شود، هم او نصیبی كامل از آن برد و هر كه وسیله كاری زشت و قبیح گردد، سهمی به سزا از آن خواهد یافت.

پیامبرصلی الله علیه وآله در حالی كه مشغول به انسان سازی مردم بود، تا آنان را از انحطاط و زشتی ها پاك سازد، مورد حمله دشمنان بی رحم و قسم خورده قرار می گرفت.

عربستان به رهبری قریش و ابوجهل و ابوسفیان متحد گشتند تا عاشقان مشتاقی كه خدای نادیده را بر ثروت و خانه ترجیح می دادند، نابود سازند.

مردم عربستان برای قتل عام پیروان محمّدصلی الله علیه وآله به حركت درآمده بودند، و آنان را در محاصره سخت قرار دادند.

محمّدصلی الله علیه وآله از آغاز رسالت خود به عنوان یك نویددهنده و مصلح، مورد مخالفت و دشمنی قوم خود قرار گرفت.

پیروان آن حضرت، در آغاز معدود و كم اهمیت بودند.

قومی كه آن حضرت در آن حضور داشت، غرق در عادات وحشیانه بوده و جنگ را به دیده هدف زندگی می نگریستند.

ملتی بودند كه بسیار دور از نفوذ مادی و منحط یونانی ها و رومی ها، و در عین حال دور از تأثیرات مثبت انسانی، وقتی محمّدصلی الله علیه وآله دعوت خود را اعلام كرد، آن را خوار شمردند و چون ادامه یافت سبب هیجاناتی كینه جویانه شد، اما پیروان او از نظر شمار و قدرت، فزونی یافتند، تا آن كه سرانجام دعوت اهالی مدینه را جهت پناهندگی به این شهر پذیرفت و از همان لحظه ای كه دعوت شد، باید هوشیار می بودند تا از عداوت های بت پرستان و حملات منسجم قبایل بی شمار عربستان پیروز برآیند.

تعجّب این جاست كه بعضی از نویسندگان! وسایل و ابزارهای دنیوی را كه پیامبرصلی الله علیه وآله برای تهذیب جامعه خود به كار برد را وسوسه های شیطانی تلقی كرده اند، در حالی كه عدم كاربرد چنان وسائلی را به عنوان دلیلی برای اثبات الوهیت مسیح علیه السلام شمرده اند و این مقایسه ای غیر منصفانه است!

مگر نه آن كه پیامبر بزرگ نصاری، به هنگام نصیحت به حواریون خود در عنایت به ابزار دفاع، به گرامی از آن سخن گفت. و به تعبیر دقیق تر هنگامی كه تعقیب و دستگیری مسیح علیه السلام قطعی و نزدیك شد، وی برای قیام مسلحانه آخرین تلاش خود را كرد و به حواریون خود گفت: «الان هر كه كیسه دارد آن را بردارد، و هم چنین توشه دان را، و كسی كه شمشیر ندارد، جامه خود را فروخته آن را بخرد» [3] .

مسلمانان زجر كشیده به هنگام حمله دشمنان بی رحم، ناچار دست به اسلحه بردند و به تدریج و پشت كار، كلیه اجزاء پراكنده قبایل عربستان برای پرستش خدای حقیقی جمع شده و آن گاه صلح و آرامش بر این سرزمین سایه افكن شد.


[1] مائده (5) آيه 69.

[2] نساء (4) آيه 85.

[3] لوقا، باب 22 آيه 36.